♣فیل کوچک و خرگوش بزرگ♣
يكي بود يكي نبود، در جنگل هاي هندوستان ، بچه فيلي زندگي مي كرد كه همبازي اش يك خرگوش بسيار بزرگ بود ، آنها دوستان خوبي بودند. يه روز خرگوش به دوستش گفت: كدوم يكي از ما گنده تريم؟ تو يا من؟ با اين سوال ، فيل كوچولو كه نزديك بود با موزي كه در دهانش بود خفه شود ، با تعجب گفت: شوخي ميكني؟ روي پنجه پاهم راه بري قدت به زانوم نميرسه ، خرگوش ادامه داد: تو اينجوري فكر مي كني! ما يك نفر داور لازم داريم چون من بزرگترم ! موافق نيستي؟ فيل با تعجب گفت: عجب كه اين طور! پس بيا بريم روستا! ببينم آدما چي مي گن! اونا از همه باهوش ترند و بهترين داورند . وقتي به روستا رسيدند چند نفر از روستاييان را ديدند ، همان طور كه اين دو تا دوست عجيب و غريب داشتند قدم م...